یادداشت؛
نوشتن سخت است
اولینبار نام علی شادمانی را سال ۶۱ شنیدم، 11 ساله بودم، همراه مادرم از بیجار به همدان رفته بودیم و پسر دخترخالهاش، در جنگ مفقودالاثر شده بود که به خانهشان رفتیم و میان گفتگوهای بزرگترها، نام «علی آقا» را شنیدم.
یادداشت؛
اولینبار نام علی شادمانی را سال ۶۱ شنیدم، 11 ساله بودم، همراه مادرم از بیجار به همدان رفته بودیم و پسر دخترخالهاش، در جنگ مفقودالاثر شده بود که به خانهشان رفتیم و میان گفتگوهای بزرگترها، نام «علی آقا» را شنیدم.